مفهوم اينستكس
اينستكس يا INSTEX مخفف Instrument in Support of Trade Exchanges بوده كه به معناي ابزارها يا سازوكارهاي حمايت از مبادلات تجاري است. بنابراين اينستكس از نظر تعريف لغوي، يك سازوكار يا سامانهاي است كه قرار است تبادلات تجاري را حمايت كند؛ اما فراتر از معناي لغوي اينستكس، يك واحد تبادلات مالي و يك واسط بوده كه قرار است پول نفتي كه جمهوري اسلامي ايران ميفروشد دريافت كند و براي نمونه به تاجر اروپايي بدهد و اروپاييها، محصول يا كالاي مورد نظر را به ايران بفرستند كه اين كالاها فعلاً محدوديت دارند و به غذا و دارو محدود ميشود.
به عبارت ديگر، اينستكس نوعي سامانه نظارتي بر تراكنشهاي مالي منابع ما در خارج است؛ به همين دليل اينستكس به جاي اينكه در ذيل برجام تعريف شود، در ذيل FATF تعريف ميشود. در واقع همان كاركردي كه FATF دارد، اينستكس ميخواهد انجام دهد، فقط اين سامانه پولهايي را كه ما هر كجا داريم، ميداند و شناسايي ميكند و به اروپاييها ميگويد ميتوانيد پول را از آنجا بگيريد و به تاجر يا شركت مورد نظر دهيد تا او كالايي مانند دارو يا تجهيزات پزشكي را به ايران بفرستد. اين لايه سوم تعريفي به معناي اين است كه اين سامانه ميتواند همه منابع و تراكنشهاي مالي را شناسايي كند و آن چيزي را كه آمريكاييها در حوزه تحريمي دنبال ميكنند، آنجا محقق ميشود.
برخيها معناي آن را فراتر از تحليلهاي سطحي ميبرند و به نوعي در ارتباط با تعريفهاي آمريكاييها تعريف ميكنند، به اين معنا كه وقتي آمريكاييها، جمهوري اسلامي ايران را تحريم كردند، درباره چند قلم مانند غذا و دارو گفتند كه تحريمها انجام نميشود يا بر اساس حقوق بينالملل و بشردوستانه نميتوانند تحريم كنند. در واقع آنها قادر به تحريم كردن اين كالاها نيستند، بنابراين براي اينكه دارو، تجهيزات پزشكي و غذا به ايران بيايد، بايد سازوكاري تعريف ميشد كه اينستكس كاركرد آن سازوكار را انجام ميدهد.
رابطه برجام و اينستكس
اينستكس در ذيل برجام تعريف نميشود و اساساً، هيچ نوع نشاني و علامتي در خود برجام هم ندارد و هيچ يك از بندهاي برجام، چنين چيزي را تعريف نكرده است كه بعد از برجام سامانهاي به نام اينستكس درست كنند تا مبادلات تجاري را انجام دهد. در واقع رابطه بين برجام و اينستكس، كاملاً منفصل و دور از هم است؛ چرا كه بنا بود برجام تجارت بينالملل جمهوري اسلامي ايران را تسهيل كند و هر نوع تراكنش مالي ما در اين تبادلات مالي انجام بپذيرد، در حالي كه هيچ يك از اينها در اينستكس انجام نميشود و اين سامانه فقط به صورت محدود كاركرد تهاتري يا پاياپاي و كالا به كالا براي ايران تعريف شده است. به عبارتي سامانه اينستكس، ما را به پيش از برجام ميبرد، يعني اگر در قبل از برجام همه تراكنشهاي مالي، سامانههاي مالي و پيامرسانهاي مالي مانند سوئيفت بسته شده بود، چنين سامانهاي ميخواهد كاركرد يك سري از تبادلات كالاها را براي ما ايجاد كند.
كاركردهاي اينستكس عليه ايران
اينستكس با برجام متفاوت است و از جهات گوناگوني قادر نيست خواستههاي جمهوري اسلامي ايران را تأمين كند. اين موضوع بسيار مهم است، چون از يك طرف اينستكس فقط در كالاهاي محدود، مانند غذا و دارو كه تحريمي نيستند، براي ما گشايش ايجاد ميكند. در واقع اينستكس درباره اقلام تحريمي گشايشي براي ما ايجاد نميكند و مجموع كالاهايي كه در حوزههاي خودرو، پتروشيمي، قطعات هواپيما و... به آنها نيازمند هستيم، تأمين نميكند.
از سوي ديگر اينستكس به نوعي مشروعيتبخش تحريمهاي آمريكاييهاست؛ چرا كه اينستكس نه تنها نميتواند تحريمهاي اضافي را از ما بردارد؛ بلكه به نوعي به آن تحريمها مشروعيت ميبخشد، يعني اين تحريمها حق و مشروع است كه عليه ايران بسته شود. به عبارتي اروپاييها با اينستكس به نوعي اينگونه القا كردهاند كه نه تنها ما ناتوان هستيم كه تحريمهاي آمريكاييها را محدود كنيم و نميتوانيم به نوعي تحريمها را دور بزنيم؛ بلكه اين تحريمها عليه ايران، درست است و بايد انجام شود و ما هيچ هزينهاي براي اين بازيها پرداخت نميكنيم.
افزون بر اينكه اينستكس نميتواند خواستههاي ما را تأمين كند، نفت ما را هم نميخرند؛ اين در حالي است كه قرار بود بر اساس برجام، اروپاييها روزانه حداقل 600 هزار بشكه نفت از ما بخرند، اما الآن بر اساس اينستكس، ما حتي نميتوانيم به اروپاييها نفت بفروشيم، چون اروپاييها ميگويند شما تحريم هستيد و شركتهاي ما نميتوانند نفت شما را بخرند و شركتهايشان را نيز مجبور نميكنند نفت ما را بخرند. بنابراين اينستكس در زمينه خريد نفت ما، محدوديت ايجاد كرده است.
از طرفي، اينستكس بايد يك اعتبار يا خط اعتباري ايجاد كند كه يك پولي در صندوق تعريف شده باشد تا وقتي كالايي خريداري شد و خواستند به ايران بفرستند، آن پول را به آن شركت يا طرف ثالث ما بدهند. نكته اين است كه اگر يك خط اعتباري هم ايجاد كنند، به طور مداوم در حال بدهكار كردن ما هستند، يعني تا زماني كه اين تحريمها وجود دارد و ما نتوانيم پول خود را جابهجا كنيم و به اروپاييها نفت بفروشيم، دائم ما را بدهكار ميكنند و در واقع ما يك كشور بدهكار براي اروپاييها خواهيم شد.
موضوع ديگر اين است دقيقاً مشخص نيست اگر ما نفت را به كشور ديگري به جز اروپا بفروشيم، اينستكس چطور ميتواند آن پول را اخذ كند و به ازاي آن پول، براي ما كالايي از يك شركت اروپايي بگيرد و آن را براي ما بفرستد. آنها ميگويند كه ايران خودش نفت را به كشور ثالثي، مانند هند، كره جنوبي يا هر كشور ديگري بفروشد و سپس پول آن به طريقي به اين سامانه آورده شود و ما از اين سامانه، فقط اين تبادلات را به عنوان يك واسط براي شما انجام ميدهيم. بنابراين اينستكس يك سازوكار واسط است، به عبارتي به جاي اينكه مشكل ما را برطرف كند، دلالي ميكند. از اين جهت ميتوانيم بگوييم كه اينستكس نه ميتواند به خواستههاي ما عمل كند و نه اينكه در چارچوب برجام بوده، بلكه مشروعبخش تحريمهاي آمريكايي است و به تعبير رئيس بانك مركزي در چارچوب و قواعد تحريمهاي آمريكاييها و نه در چارچوب برجام تبيين شده است.
ترديد در اراده اروپا براي تحقق تعهدات
در اين مدت خروج آمريكاييها از برجام، اروپاييها وعدههاي گوناگوني به ما دادهاند كه وقتي آنها را برميشماريم، اين سؤال ايجاد ميشود كه چه تضميني وجود دارد كه سازوكار اينستكس ادامه پيدا كند؟ همه اينها به وعدههايي برميگردد كه اروپاييها آنها را نقض كرده و به آن عمل نكردهاند. اروپاييها در ابتدا وعده داده بودند قانوني را به اسم «مسدودسازي» فعال كنند؛ اما بعد از گذشت يك ماه گفتند در حال مصوب كردن آن هستيم، پس از مدتي هم گفتند نميتوانيم مقابل تحريمهاي آمريكاييها ايستادگي كنيم. بر اساس اين قانون، قرار بود اروپاييها در مقابل تحريمهاي آمريكاييها بايستند و آنها را نپذيرند.
وعده ديگر تعريف سازوكار ديگري بود و گفتند ما بانك سرمايهگذاري اروپايي را براي ايران فعال ميكنيم كه اين بانك، كارهاي شما را انجام دهد كه آن هم تجلي پيدا نكرد. پس از آن وعدههاي ديگري هم دادند، اما سازوكار مهمتر ديگري كه گفتند مطمئن باشيد ما براي ايران انجام ميدهيم، SPV بود. در واقع اين سازوكار، تبادل مالي براي تجارت ايران بود كه ميخواست اين تراكنشهاي مالي را انجام دهد تا ايران بتواند تراكنشهاي مالي خود را با كشورهاي ديگر انجام دهد و كالا دريافت كند. اين سازوكار وعده داده شده هم انجام نشد و آن را كنار گذاشتند و طرحي به نام اينستكس را روي كار آوردند كه تنزل يافته و بسيار ضعيفتر از SPV است.
وقتي صبر راهبردي ايران تمام شد و اكنون در حال نزديك شدن به مهلت 60 روزه تعيين شده هستيم، اروپاييها وارد فاز جديدي شدهاند كه به نظر ميرسد انحرافي است. فازي كه با تبليغات گسترده همراه است مبني بر اينكه ما داريم مشكلات را حل ميكنيم. متأسفانه در داخل هم در حمايت از آن فضايي ايجاد شده است و به افكار عمومي القا ميكنند كه ما بايد همين را بپذيريم، در حالي كه اينستكس را پس از چهار ماه طرح كردند و محدوديتهايي دارد. جالب است كه معاون وزير خارجه روسيه هم گفته است در اينستكس آمده است نفت ايران را نخرد، پس براي چه چنين سامانهاي را طراحي كردهايد؟ با وجود اين نشان ميدهد وعدههاي اروپاييها مانند همين وعده اخير، وعدههاي نسيه و سرخرمن است كه هر دولت عاقلي در اعتماد كامل به آن ترديد ميكند.
به همين دليل رهبر معظم انقلاب فرمودهاند اينستكس، شوخي تلخي براي جمهوري اسلامي ايران است. بنابراين ايران افزون بر گامهايي كه برداشته، گامهاي 60 روزه دوم را هم برميدارد تا اروپاييها مسئله را جديتر بگيرند، اگرچه مقداري جدي گرفتهاند، اما اگر گام دوم را برداريم و به اين موضوع قانع نشويم، بدون ترديد اروپاييها فضاي بيشتري براي ما فراهم خواهند كرد.